وای وای خدایا برادر تشنم
دست و پا میزنه برابر چشمم
می غلته رو خاک و پرش پر از خونه
سرش پر از خونه
قاتل با چکمه روش و بر میگردونه
سرش پر از خونه
خواهرت بمیره که قبل جون دادن
یه عده با عصا به جونت افتادن
اینهایی که از هم سرت رو یدن
امروز خلخال دخترت رو یدن
حالت چشماش و کسی نمی بینه
وقتی اون چکمه پوش نشسته رو سینه
رگ های خونینش من و صدا کردن
زنده زنده سر از تنش جدا کردن
شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد
,وای ,رو ,خونه , سرش ,چکمه ,از خونه ,پر از ,وای وای ,خدایا برادر ,وای خدایا
درباره این سایت