آه و واویلا صد آه و وایلا

از جفا پرپر شد گل زهرا

 

دل شده محزون از سوز آه او

کنج زندان شد قتلگاه او

 

مصطفی بر تن رخت عزا دارد

مادرش زهرا ناله ها دارد

 

سندی کافر بر پیکرش میزد

پیش چشمان مادرش میزد

 

روزه بود و وای از حال غمدارش

تازیانه بود قوت افطارش

 

روضه میخوانم با دیدگان تر

گشته تابوتش تخته ای از در

 

بسته بود از ظلم ِ خصم رُسوایش

غل و زنجیر ِ کینه بر پایش

 

در غل و زنجیر شد عاقبت آزاد

کربلایی شد وادی بغداد

 

شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد

اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد

  ,واویلا ,میزد ,زنجیر ,غل ,زهرا ,آه و ,غل و ,و زنجیر ,و وایلا ,صد آه

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دکتر مهران سلیمان‌ها مسکن ساز تبلیغات راه رهگذر نمایندگی لپ تاپ سونی در کرج فروشگاه اینترنتی ویترین32 حکیم باشی ★بر محمد و آل محمد صلوات★ تولید محتوا و سئو سایت تاک مارکتینگ idehmedia