آیینه ی رسول خدا روی فاطمه
جان وجود، بسته به یک موی فاطمه

با آنکه نیست از حرم مخفی اش نشان
شهر مدینه گم شده در کوی فاطمه

بوی بهشت اگر چه محمّد از او شنید
بالله قسم بهشت دهد بوی فاطمه

ختم رسل گرفت به پهلو دو دست خویش
از آن لگد که خورد به پهلوی فاطمه

طوبی دمید و سدره فتاد و شجر شکست
وقتی خمید قامت دلجوی فاطمه


چون باب وحی سوخت پر و بال جبرییل
نزدیک شد چو شعله به گیسوی فاطمه

انگار رفت طاقت دست خدا ز دست
زآن ضربتی که خورد به بازوی فاطمه

آیات نور و پرده ی ظلمت؟! خدای من!
دست پلید دیو کجا روی فاطمه

از یک طرف خجل شده از فاطمه، علی!
از یک طرف نگاه حسن، سوی فاطمه


میثم» اگر چه فاطمه رازش نگفته ماند
محسن همیشه هست سخن گوی فاطمه


شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد

اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد

روی ,یک ,خدا ,فاطمه ,ی ,بهشت ,اگر چه ,آیینه ی ,یک طرف ,خورد به ,که خورد

مشخصات

تبلیغات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران