لاله زار وحی را دودی سیه پوشیده بود
شعله جای لاله از بیت خدا روئیده بود

مرتضی خاموش و زینب بانگ وا اما به لب
فاطمه افتاده و محسن به خون قلطیده بود

باغبان در باغ تنها بود و پیش چشم او
دست گلچین لاله ی او را به سیلی چیده بود

مثل بال صید، هم آزرده گشت و هم شکست
سینه و دستی که ختم الانبیا بوسیده بود

شیر حق غیر از سپر انداختن راهی نداشت
در عوض زهرا برای او سپر گردیده بود

از فشار درد تاب یا علی گفتم نداشت
بس که آن مظلومه پشت در به خود پیچیده بود

دوزخی ها! از چه سیلی بر رخ زهرا زدید؟
آخر آن بانوی جنت داغ بابا دیده بود

زخم سینه زخم پهلو زخم بازو بود و بس
کاش دیگر این همه زخم زبان نشنیده بود

تا شود میثم غلام آستان اهلبیت
خلعت خدمتگذاری از ازل پوشیده بود



شمع من سوسو مزن حیدر خجالت می کشد

اشک از دیده ی خونبار بیفتد سخت است

از لاله زار توحید آتش زبانه می زد

زخم ,لاله ,پوشیده ,زهرا ,سینه ,هم ,پوشیده بود ,بود و ,لاله زار ,دودی سیه ,سیه پوشیده

مشخصات

تبلیغات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجله اینترنتی کشاورز جوان نول سکوریتی - Null Security بخاری صنعتی تابشی - گرماتاب آپ بیت کوین من نوشت سایت محمدحسین میری پور طاق. نمایندگی سیستمهای تصفیه پسابها و شیر آلات « انر ترک » در ایران احساس دانلود کتاب نظام های اقتصادی حسین نمازی مرجع تخصصی فروش کارتریج لیزری و ماشین های اداری